دل اسیره کربلای تو
واقعا سفر کربلا مثل یجور خواب بود
هنوزم باورم نمیشه من یه روزی اونجا قدم زدم
نفس کشیدم
اشک ریختم
بشدت دلتنگم
خدا کنه دوباره قسمت بشه
وگرنه آرزو به دل می میرم ❤️ darkness...
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 4
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 3
من اصلا نفهمیدم دیشب چی شد؟
چطور شد که من اونجوری از کوره در رفتم
اصلا نتونستم جلوی عصبانیت خودمو بگیرم
واقعا چرا اون رفتارای پرخاشگرانه از خودم نشون دادم
از رفتارای خودم خجالت میکشم
از حرفایی که تو ذهنم مرور کردم و به زبون آوردم شرمم میاد
چرا اینجوری شدم واقعا
کاش می اومدم اینجا مینوشتم و حس عصبانیتم رو اینجا خالی میکردم
darkness...برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 3
خیلی کارا هست که بخوایم انجام بدیم
من بشخصه دوست دارم با برنامه جلو برم
اهداف کوچیک و بزرگم رو بنویسم
و نرم نرم و آهسته پیوسته سمت جلو حرکت کنم
برعکس وودی اصلا عادت نداره
همه رو تو ذهنش مرور میکنه و به ذهنش اعتماد داره کلا
ولی اینجوری نمیشه واقعا
باید حتما ایندفعه که دیدمش یه کاغذ و قلم بردارم و درمورد هر چیزی که فکر میکنم نیاز هست یادداشت بردارم
darkness...برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 8
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 13
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 28
وقتی از سرکار برگشتم و دید من تازه از خواب بیدار شدم ازم ناراحت شد
البته خودمم یجوری شدم ولی خب چیکار میتونستم بکنم من که تو خواب متوجه نبودم ساعت چنده بیدار شم :/
یکم غرغر کرد و بعد نصیحتم کرد :)
بهش حق میدم، تنبل شدم و هیچکاری نمیکنم darkness...
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 18
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 25
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد darkness...
برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 40
درحالی آخرین پنجشنبه ی سال رو گذرونیم که احوال پدربزرگم وخیم شد و دکتر دستور داد ICU بستری بشه
بهترین اتفاقات زندگی من همزمان شد یا بدترین های زندگیم
کربلا رفتنم و مرگ یکی از عزیزان
ازدواجم و بیماری سخت پدربزرگم :(
امیدوارم آخر سالی بخیر بگذره
هیچی از هیچی نفهمیدم :(((
هربار خواستیم عمیقا از ته دل ذوق کنیم نشد که نشد
darkness...برچسب : نویسنده : shapparo بازدید : 35