داشتم به سالی که گذشت فکر میکردم چقدر اتفاقای مختلف افتاده یادمه هر سال اسفند ماه که میشد هوا یجور خاصی بهاری بود نه بهار بود ، نه زمستون ولی امسال شکر خدا همه اش بارون و برفه و از ماه های قبل زمستونی تر شده نمیدونم چطور شده که مثل سالهای قبل اون حسی که همیشه اسفند ماه داشتم رو ندارم عشق به گردش و بازار گردی و این داستانا حقیقتا حوصله اش نیست انگار نه انگار قراره سال نو بشه و لحظه سال تحویل و این داستانا چقدر من فکر میکردم و برنامه میریختم چه کنم چه, ...ادامه مطلب
چجوری میشه یه زمانی تمام وجودت سرشار از احساس میشه نسبت به یه آدمی بعد ها وقتی درمورد چیزی که بابت اون حجم احساسی که داشت تو رو تا مرز دیوونگی برده بود میخونی با حالت پوکر میگی یعنی اون آدم من بودم که داشتم خودمو برای کسی دیگه نابود میکردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟و اون آدم گذاشته رفته و تو بعد از اون زخم عمیقی که به روحت وارد شده اون حجم از غم و ناراحتی که تحمل کردی و شبا و روزایی که حالت در فجیع ترین حالت خودش بوده کاملا عادی و بی احساس داری به زندگی ادامه میدی و این دنیا واقعا جای عجیبیه و این زندگی عجیب تره .... بخوانید, ...ادامه مطلب
هم اکنون در حال ذوق کردن هستم :)))) پ.ن. حال آدمو خوب میکنن آدمای سرشناسی که خاکی هستن و خودشونو نمیگیرن.,خوبن,اینا ...ادامه مطلب
+ همین آدمایی که هیچی نشدن بیشتر از همه ادعا دارن، والا (اینا سرهای بدون مغزن) ++ میشناسم کسایی که تو حرفه ی خودشون به بالاترین سطح ممکن رسیدن و از همه افتاده تر و خاکی تر هستن... پ.ن. خدایا هیچوقت اجازه نده بزرگیت رو فراموش کنم و همیشه آگاهم کن که خیلی کوچکتر از آنم که بخواهم غره شوم، باش همیشه :-** ,چقد,ناراحت,کنندست ...ادامه مطلب